جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳ |۶ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 8, 2024
هویت ایرانی

حوزه/ تحریف «هویّت ایرانی» مقدّمه‌ی هویّت‌زدایی از انسان ایرانی است و هویّت‌زدایی هم مقدّمه‌ی پذیرش و برتری دادن بیگانه بر خود است؛ چیزی که به آن، در ادبیّات علوم سیاسی، «استعمار» می‌گویند.

خبرگزاری حوزه | پیگیری معنای لغوی و تحت‌اللّفظی «هویّت» در فرهنگ‌های لغت فارسی، تقریباً حول یک محور مشترک دُور می‌زند.

فرهنگ لغت عمید کلمات «ماهیّت»، «وجود»، «هستی» و «تشخّص» را مترادف‌های «هویّت» می‌داند و معادل فارسی این کلمه را هم واژه‌هایی مانند «شناسه»، «چیستی»، «کیستی» و «نام‌ونشان» می‌داند.

لغت‌نامه‌ی دهخدا هم چنین نگاهی دارد و آن را معادل «تشخّص» می‌داند. فرهنگ لغت معین کلماتی مانند «شخصیّت»، «ذات» و «حقیقت یک چیز» را معادل معنایی «هویّت» تعریف می‌کند. جستجو در دیگر فرهنگ‌های لغات هم، کمابیش، به چنین واژه‌ها و کلماتی ختم خواهد شد. همین کالبدشکافی معنایی و لغوی بهترین نقطه‌ی شروع برای صحبت کردن درباره‌ی «هویّت» است.

نگاه جامعه‌شناسانه به مفهوم «هویّت» هم چیزی نزدیک به همان معنایی را در ذهن پژوهشگران تداعی می‌کند که فرهنگ‌های لغت فارسی مراد کرده‌اند. از نگاه علمای علوم اجتماعی، هرگاه یک فرد یا جامعه‌ی انسانی پیگیر هویّت خودش است یعنی به دنبال آن است که ببیند چه پاسخ‌هایی می‌تواند به کیستی و چیستیِ خود بدهد؛ اینکه «من» یا «ما»ی انسانی چیست و متأثّر و متشکّل از چیست و ریشه در چه مفاهیمی دارد.

پاسخ به این سؤال‌ها، قطعاً و یقیناً، از تاریخ و جغرافیای فرد یا اجتماع انسانی جدا نیست. انسان‌ها در عین اینکه در بعضی از نیازها و مسائل زیستی و فکری مشابهند، امّا آنگاه که پای نوع زیست فرهنگی و اجتماعی آن‌ها به میان کشیده می‌شود دچار تفاوت‌های جدّی با هم می‌شوند. این تفاوت‌ها که در شکل و شمایل زیست و تفکّر و عادات و رسوم فردی و اجتماعی و حتّی آئین‌های روزمرّه‌ی حیات انسانی متبلور می‌شود، برخاسته از یک نظام معنایی است که ریشه در هویّت انسان‌ها دارد.

با این مقدّمه مشخّص می‌شود وقتی که از «هویّت انسان ایرانی» سخن می‌گوییم، از چه چیزی سخن می‌گوییم. پرسش از «هویّت انسان ایرانی»، در واقع، پرسش از کیستی و چیستیِ انسانِ ایرانی است؛ برای پاسخ به این پرسش باید به فرهنگ انسان ایرانی رجوع کرد، فرهنگ هم متأثّر از فکر و تاریخ و جغرافیایی است که انسان ایرانی، در طول هزاران سال، در آن زندگی کرده است.

حال، با این نگاه، مشخّص می‌شود که هویّت انسان ایرانی جدا از تاریخ او و جدا از جغرافیای او نیست. انسان ایرانی بیش از هزار سال است که با فرهنگِ متأثّر از جهان‌بینی اسلامی، در این نقطه از دنیا، ادامه‌ی حیات داده و پیش از ورود اسلام به ایران هم یکتاپرست و موحّد بوده. در کنار این فرهنگ توحیدی، زیّ و زیست فرهنگ ایرانی هم قرار دارد که او را در عین اشتراکات توحیدی، از دیگر تیره‌های مسلمانان هم متفاوت می‌کند؛ تفاوت‌هایی که به تعبیر کتاب وحی، مایه‌ی شناسایی ابناء بشر است. پس هویّت انسان ایرانی جدا از دین و توحید و فرهنگِ ملّیِ برآمده از جهان‌بینی توحیدی جامعه‌ی ایرانی نیست. هر پاسخی به کیستی و چیستی انسان ایرانی اگر این موضوع را از دایره‌ی تحلیل حذف کند، حتماً پاسخی نادرست و غلط به مسئله‌ی «هویّت ایرانی» داده است.

غربگرایان علیه هویّت ایرانی

با وجود تلاش جریان غربگرا در دو قرن اخیر برای شکاف بین «اسلامیّت» و «ایرانیّت»، مرور تاریخ ایران ــ به‌خصوص در دو سه قرن معاصر ــ نشان داده این دو نه‌تنها از یکدیگر جدا نیستند، بلکه هر یک مقوّم دیگری بوده و خدمات متقابلی به هم ارائه کرده‌اند. شهید آیت‌اللّه مرتضیٰ مطهّری، در کتاب گران‌قدر خدمات متقابل اسلام و ایران، به بررسی خدمات متقابل این دو وجه هویّتی در طول قرن‌ها در جامعه‌ی ایرانی پرداخته است؛ موضوعی که رهبر معظّم انقلاب اسلامی هم بارها به آن اشاره کرده‌اند:

«از اوّل انقلاب، یک گروهی سعی میکردند گرایش به ملّیّت را و نام ایران را و بزرگداشت ایران را در مقابل گرایش اسلامی و انقلابی قرار بدهند و تفکیک کنند بین مسئله‌ی ملّیّت و مسئله‌ی اسلامیّت. ... امتحانِ بزرگِ جنگ پیش آمد، به مرزهای کشور حمله شد، ایران مورد تهاجم قرار گرفت ... چه کسی از مرزها دفاع کرد؟ بچّه‌مسلمان‌ها، نمازشب‌خوان‌ها، چیت‌سازیان‌ها، سلگی‌ها، لشکر انصارالحسین؛ اینها دفاع کردند، اسلام دفاع کرد از مرزهای ایران. اسلامیّت و ایرانیّت دو قطب متضاد نیستند، یک حقیقتند. هر کسی طرف‌دار اسلام شد، هر کسی سرباز اسلام شد، از هر ارزشی ــ از جمله ارزش میهن و وطن ــ به طور طبیعی دفاع میکند.» ۱۴۰۲/۷/۵

اگر تاریخ فرهنگ اسلامی و موحّدانه‌ی ایرانی‌ها را سرچشمه‌ی پاسخ به سؤال درباره‌ی چیستی و کیستیِ انسان ایرانی قرار دهیم، پس تحریف و ایجاد اعوجاج در تعریف «هویّت ایرانی» هم زمانی رقم خواهد خورد که بخواهد انسان ایرانی را از این سرچشمه جدا کند. هر اقدام و عمل و طرحی که بخواهد پاسخی بریده از تاریخ ایران و فرهنگ توحیدی آن به کیستی و چیستیِ انسان ایرانی بدهد و او را از تاریخ و جغرافیای ایران جدا کند و تاریخ و جغرافیای دیگری را اصل قرار دهد، باعث تحریف در «هویّت ایرانی» خواهد بود. قرار دادن تاریخ و جغرافیای دیگری غیر از تاریخ و جغرافیای ایران باعث ایجاد یک هویّت دیگر خواهد شد؛ هویّت دیگری که هرچه باشد، قطعاً هویّت ایرانی نیست. اینجا است که حفظ و حراست از تاریخ و جغرافیای ایران اهمّیّت مضاعف پیدا می‌کند.

مراقب هویّت‌زدایی باشیم

تحریف «هویّت ایرانی» مقدّمه‌ی هویّت‌زدایی از انسان ایرانی است و هویّت‌زدایی هم مقدّمه‌ی پذیرش و برتری دادن بیگانه بر خود است؛ چیزی که به آن، در ادبیّات علوم سیاسی، «استعمار» می‌گویند: «هویّت‌زدایی یعنی این: مبانی اندیشه‌ای و رویکردهای تاریخی و ملّی یک کشور تحقیر بشود، گذشته‌ی ‌یک کشور تحقیر بشود، گذشته‌ی انقلاب تحقیر بشود، کارهای بزرگی که انجام گرفته کوچک‌نمایی بشود؛ و البتّه عیوبی وجود دارد ‌و این عیوب هم ده برابر بزرگ‌نمایی بشود؛ هویّت‌زدایی یعنی این. آن وقت به جای این هویّت، منظومه‌ی فکری غرب جایگزین ‌بشود که یک نمونه‌اش همین سند ۲۰۳۰ آمریکایی‌ها است که این، مظهر سلطه‌ی نواستعماری غربی در زمان ما است؛ یعنی ‌یکی از نمونه‌هایش این است‌.»۱۴۰۱/۲/۶ برای مقابله با تحریف هویّتی باید وجوه مثبت و نقاط قوّت تاریخ و فرهنگ و جغرافیای ایران را تقویت و برجسته کرد تا انسان ایرانی به تاریخ و فرهنگ و جغرافیای خود مباهات کند؛ فرقی هم نمی‌کند که تشییع باشکوه یک قهرمان ملّی مانند شهید سلیمانی باشد یا مبارزه‌ی ورزشی بانوی ورزشکار ایرانی با حجاب اسلامی در میادین برجسته‌ی بین‌المللی؛ همه‌ی این‌ها تجلّی‌های متفاوت و متنوّع یک مفهوم واحدند و همه دارند هویّت ایرانی را به ارزش‌ها و تاریخ و فرهنگ و جغرافیای ایران پیوند می‌زنند:

«‌از قبل از انقلاب، از مبارزات دوران ستم‌شاهی بگیرید تا حوادث انقلاب، تا حوادث دفاع مقدّس، تا حوادث بعد از آن، تا کرونا؛ در ‌همه‌ی اینها این هویّت متعهّد و دارای احساس مسئولیّت در ملّت ایران خودش را نشان داده؛ همان طور که در دوران مبارزات ‌ستم‌شاهی بود، در دوران دفاع ‌مقدّس بود، در دوران بعد بود، در دوران کرونا و در حرکت علمی عظیم کشور، یک جریان مهمّی ‌است که نشان‌دهنده‌ی [هویّت] ملّت ما است‌.‌ این، هویّت ملّت ما را نشان میدهد؛ این حرکت، حرکت هویّت‌ساز است برای ملّت؛ ‌این همان چیزی است که قهرمانانی مثل شهید سلیمانی، مثل شهید فخری‌زاده، مثل شهید شهریاری، از درون این هویّت بیرون ‌می‌آیند؛ این یک حقیقت است که به شکلهای مختلف و به جلوه‌های گوناگون، خودش را نشان میدهد: هویّت ملّت ایران؛ این ‌حقایق هویّت‌ساز و نشانه‌های هویّت؛ هم نشانه‌ی هویّت است، هم خودش تقویت‌کننده‌ی هویّت و سازنده‌ی هویّت ملّت ایران است‌.»۱۴۰۰/۹/۲۱

جلوه‌های متنوّع یک حقیقت واحد

با این نگاه، همه‌ی آن‌هایی که دل در گرو ایران و هویّت ایرانی دارند بخشی از سربازان هویّت‌ساز ایران بزرگند؛ از رزمنده‌ی خطّ مقدّم نبرد در جنگ تحمیلی گرفته، تا تولیدکننده‌ای که در پی قطع وابستگی ایران به ممالک بیگانه است، تا قهرمان ورزشکاری که به مانند یک سرباز در میادین ورزشی می‌جنگد تا نام و پرچم ایران و، در ادامه، تاریخ و فرهنگ آن را به رخ بکشد: «شما [ورزشکاران] در میدان مبارزات ورزشی ... هویّت ایرانی‌ ‌و اسلامی خودتان را به معنای واقعی کلمه نشان دادید؛ شخصیّت ‌اسلامی و ایرانی، هم در کارهای شما مردها، هم در کارهای این خانمها نشان داده شد. سجده کردید؛ دعا کردید؛ دختر ایرانی ما با ‌رئیس‌جمهوری که میخواست به او دست بدهد، چون نامحرم بود، دست نداد؛ اینها خیلی ارزش دارد، اینها خیلی مهم است. ... اینها نشان‌دهنده‌ی هویّت انقلابی و اسلامی و ایرانی شما است؛ اینها است که یک ملّت را بالا میبرد. ... قهرمان اصیلی که از دل ملّت برخاسته، میتواند ملّت خودش را نمایندگی کند و نمایش بدهد هویّت ملّت خودش را؛ این کار را ‌شماها کردید، و این خیلی باارزش بود.»۱۳۹۷/۷/۲

منتشر شده در شماره جدید نشریه خط حزب‌الله

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha